۶/۱۲/۱۳۸۳

بی‌داد

محاکمه درباره مردی است که یک صبح از خواب بیدار می‌شود. عده‌ای وی را دستگیر می‌کنند و مورد محاکمه قرار می‌دهند، وی ابتدا با کمال اطمینان منکر هرگونه کناه می‌شود ولی در بازجویی‌های مکرر وی آرام‌آرام باور می‌کند که گناهی مرتکب شده است.

به نظرم گاهی این بازپرس تفکر حاکم بر جامعه است. تفکری است حاصل از شرع و عرف. گاهی این بازپرس تفکر ماست. تفکری که جسارت را خریت تعبیر می‌کند. تفکری که با آن خویش را محدود می‌کنیم و نظر دیگرانی را بر اراده خود ترجیح می‌دهیم. گاهی هم این بازپرس از مهربان‌ترین نزدیکان است. آنان که دوران عصیان را پشت سر گذارده، محافظه‌کار شده‌اند و به خاطر آسایش خود و شاید ما، ما را محکوم بالفطره می‌کنند.


فریاد بر ضد بیداد
صدا را خشن می‌کند
دریغا
ما که می‌خواستیم 
جهان را مهربان کنیم
خود نتوانستیم
مهربان باشیم*

* برتولت برشت